شهدا سال ۶۲ -وصیتنامه شهید خلیل شاهمرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد خليل شاهمرادي »
بسمالله الرحمن الرحیم ماشاءالله کان و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم آنچه خدا خواست شد و نیست جنبشی و نه نیرویی مگر بهوسیله خدای والای بس بزرگ. خدای را شکر؛ خدای کریم و بزرگ، رئوف و مهربان، سلیم، حلیم، نور و قدوس که اینهمه منت بر بندگانش گذاشته تا جایی که او را خلیفه روی زمین قرار داده است. آیا جا دارد که بااینهمه نعمتها که ما قادر به شکر گذاری هیچکدام آن نیستیم، نعمتهایی که...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد خليل شاهمرادي »
بسمالله الرحمن الرحیم ماشاءالله کان و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم آنچه خدا خواست شد و نیست جنبشی و نه نیرویی مگر بهوسیله خدای والای بس بزرگ. خدای را شکر؛ خدای کریم و بزرگ، رئوف و مهربان، سلیم، حلیم، نور و قدوس که اینهمه منت بر بندگانش گذاشته تا جایی که او را خلیفه روی زمین قرار داده است. آیا جا دارد که بااینهمه نعمتها که ما قادر به شکر گذاری هیچکدام آن نیستیم، نعمتهایی که...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید ابراهیم کشاورز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ابراهيم کشاورز »
بسم الله الرحمن الرحیم ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین. پروردگارا! گناهان ما و زیاده رویهایمان را در کارهامان ببخشای و گامهایمان را استوار ساز و بر کافران پیروزمان گردان. (سوره آل عمران، آیه 147) ربنا علیک توکلنا و الیک انبنا و الیک المصیر، ربنا لاتجعلنا فتنه للذین کفروا و اغفر لنا ربنا انک انت العزیز الحکیم. پروردگارا! بر تو توکل کردهایم و بسوی تو باز گشتیم و بازگشت بسوی تو است،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ابراهيم کشاورز »
بسم الله الرحمن الرحیم ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین. پروردگارا! گناهان ما و زیاده رویهایمان را در کارهامان ببخشای و گامهایمان را استوار ساز و بر کافران پیروزمان گردان. (سوره آل عمران، آیه 147) ربنا علیک توکلنا و الیک انبنا و الیک المصیر، ربنا لاتجعلنا فتنه للذین کفروا و اغفر لنا ربنا انک انت العزیز الحکیم. پروردگارا! بر تو توکل کردهایم و بسوی تو باز گشتیم و بازگشت بسوی تو است،...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید یعقوب امینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد يعقوب اميني »
ان ا لله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه. خداوند جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است. به نام خدایی که در کلیه کارهای خیر مرا راهنمایی کرده و از اعمال و کارهای زشت مرا باز می دارد. به نام خدایی که انسانها را با اخلاق و صفات نیک و بد به وجود آورد. به نام خدایی که خیر و شر را به انسان الهام کرد. ای خداوند بزرگ قادر متعال! سپاست...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد يعقوب اميني »
ان ا لله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه. خداوند جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است. به نام خدایی که در کلیه کارهای خیر مرا راهنمایی کرده و از اعمال و کارهای زشت مرا باز می دارد. به نام خدایی که انسانها را با اخلاق و صفات نیک و بد به وجود آورد. به نام خدایی که خیر و شر را به انسان الهام کرد. ای خداوند بزرگ قادر متعال! سپاست...
شهدا سال 64 -زندگینامه مفقودالاثر منصور داهم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
بسیجی غیور و سرافراز منصور داهم در تاریخ 1349/06/01 در خانوادهای مذهبی و مؤمن در روستای تمشولی بخش آباده طشک از توابع نیریز چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در دشت و دمن سبز روستا سپری کرد. هفت ساله بود که پا به عرصه علم و دانش نهاد و در دبستان جهاد تمشولی، دوره ابتدایی را آغاز و با موفقیت سپری کرد. بیماری و ضعف شدید بدنی پدر و نیاز وی به همراهی منصور با او، باعث...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
بسیجی غیور و سرافراز منصور داهم در تاریخ 1349/06/01 در خانوادهای مذهبی و مؤمن در روستای تمشولی بخش آباده طشک از توابع نیریز چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در دشت و دمن سبز روستا سپری کرد. هفت ساله بود که پا به عرصه علم و دانش نهاد و در دبستان جهاد تمشولی، دوره ابتدایی را آغاز و با موفقیت سپری کرد. بیماری و ضعف شدید بدنی پدر و نیاز وی به همراهی منصور با او، باعث...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل میکند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم. بچهها با هم شوخی میکردند و بعضی از آنها میگفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید و ما را حلال کنید. یکی از برادرها به نام آقای حسین راحتی که خیلی شوخ طبع بود، گفت: بچهها من از این عملیات بر نمیگردم. به او گفتم: چطور فهمیدی، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید میشوم!...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید عنایت الله رمضانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
بیا به شهر عشق برویم، آنجا که خداوند شهیدان عنایت ویژه بر عاشقانش دارد. آنجا که حسین(ع) است، عباس(ع) است، علیاکبر(ع) است و عنایتالله. عنایتالله رمضانی فرزند محمدعلی، در خانوادهای متدین و مذهبی در سال 1338 در شهر آباده طشک دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه هجرت و راهنمایی را در ابنسینا و دوره متوسطه را دو سال در نیریز و دو سال در شیراز سپری و موفق به اخذ مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) شد....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
بیا به شهر عشق برویم، آنجا که خداوند شهیدان عنایت ویژه بر عاشقانش دارد. آنجا که حسین(ع) است، عباس(ع) است، علیاکبر(ع) است و عنایتالله. عنایتالله رمضانی فرزند محمدعلی، در خانوادهای متدین و مذهبی در سال 1338 در شهر آباده طشک دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه هجرت و راهنمایی را در ابنسینا و دوره متوسطه را دو سال در نیریز و دو سال در شیراز سپری و موفق به اخذ مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) شد....
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید حمید کیوانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حميد کيواني »
بسم الله الرحمن الرحیم از اینکه چند روزی زیاد شوق نوشتن دارم لکن التهابات و شوق و اشتیاق و بعضی اوقات وسوسههای شیطان که خداوند لعنتش کند (که پناه میبرم به خدا) نمیگذارد که چیزی بنویسم. دارم دق میکنم. دوست دارم حرفهای بسیاری که با برادران عزیزم در سپاه دارم و داشتهام را بزنم. دوست دارم که با آنها مثل همیشه درد دل کنم. اینکه مدت زیادی، نزدیک چهار سال آزار و اذیتشان کردهام و شاید دلخوری و غیبت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حميد کيواني »
بسم الله الرحمن الرحیم از اینکه چند روزی زیاد شوق نوشتن دارم لکن التهابات و شوق و اشتیاق و بعضی اوقات وسوسههای شیطان که خداوند لعنتش کند (که پناه میبرم به خدا) نمیگذارد که چیزی بنویسم. دارم دق میکنم. دوست دارم حرفهای بسیاری که با برادران عزیزم در سپاه دارم و داشتهام را بزنم. دوست دارم که با آنها مثل همیشه درد دل کنم. اینکه مدت زیادی، نزدیک چهار سال آزار و اذیتشان کردهام و شاید دلخوری و غیبت...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید جلیل ماجدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جليل ماجدي »
بسم الله الرحمن الرحیم الذین صبروا و علی ربهم یتوکّلون.۱ مؤمنین آنهایند که صبر میکنند و توکلشان به خداست. با سلام بر منجی عالم بشریت و با سلام بر رهبر کبیر انقلاب و با سلام بر شهدای به خون خفته اسلام از صدر اسلام تا کنون. با سلام بر خانوادههای محترمشان که اینچنین عزیزانی تربیت نموده و تقدیم راه خدا نمودهاند. با سلام بر معلولین و مجروحین جنگ تحمیلی که هر یک با نثار عضوی از بدن خویش از اسلام پاسداری...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جليل ماجدي »
بسم الله الرحمن الرحیم الذین صبروا و علی ربهم یتوکّلون.۱ مؤمنین آنهایند که صبر میکنند و توکلشان به خداست. با سلام بر منجی عالم بشریت و با سلام بر رهبر کبیر انقلاب و با سلام بر شهدای به خون خفته اسلام از صدر اسلام تا کنون. با سلام بر خانوادههای محترمشان که اینچنین عزیزانی تربیت نموده و تقدیم راه خدا نمودهاند. با سلام بر معلولین و مجروحین جنگ تحمیلی که هر یک با نثار عضوی از بدن خویش از اسلام پاسداری...
شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید عباس بذرافشان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
سال ۱۳۳۳ در روستای اسلامآباد کازرون، چشمان پر از طهارت و پاکی «عباس» به جهان گشوده شد. با اولین گریههای خود شادی و طراوت را به خانه هدیه کرد. هنوز طعم شیرین زندگی با مادر و نوازش دستهای مهربان او را بهخوبی احساس نکرده بود که در ششمین بهار زندگی، سایه پر لطف مادر از سر او برداشته شد و رفتن مادر، عباس را از نعمت محبت و نوازشهای او محروم ساخت. در فراق دوری از مادر، تحصیلات...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
سال ۱۳۳۳ در روستای اسلامآباد کازرون، چشمان پر از طهارت و پاکی «عباس» به جهان گشوده شد. با اولین گریههای خود شادی و طراوت را به خانه هدیه کرد. هنوز طعم شیرین زندگی با مادر و نوازش دستهای مهربان او را بهخوبی احساس نکرده بود که در ششمین بهار زندگی، سایه پر لطف مادر از سر او برداشته شد و رفتن مادر، عباس را از نعمت محبت و نوازشهای او محروم ساخت. در فراق دوری از مادر، تحصیلات...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید عزیز مشکین
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید عزیز مشکین »
عزیز مشکین فرزند عوض، در سال 1344 در خانوادهای مذهبی و معتقد به اسلام در روستای دهمورد از توابع شهرستان نیریز متولد و از همان اوان کودکی با درد و رنج و محرومیت مردم روستا آشنا شد. در سن 6 سالگی به مدرسه رفت و تا کلاس دوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خود و کلاس اول و دوم دبیرستان را در شهرستان نیریز با موفقیت گذراند. عزیز جوانی متقی و با...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید عزیز مشکین »
عزیز مشکین فرزند عوض، در سال 1344 در خانوادهای مذهبی و معتقد به اسلام در روستای دهمورد از توابع شهرستان نیریز متولد و از همان اوان کودکی با درد و رنج و محرومیت مردم روستا آشنا شد. در سن 6 سالگی به مدرسه رفت و تا کلاس دوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خود و کلاس اول و دوم دبیرستان را در شهرستان نیریز با موفقیت گذراند. عزیز جوانی متقی و با...